-
۷. گویشنمایی
روشن است که میتوان از گویشهای ایرانی برایِ پارسی وام ستاند، لیک این وامستانی باید بر پایهی سنجههای آواشناختی و دستوریِ زبانِ پارسی باشد و نیز در جایی باشد که آن واژه یا دیسهای ازش در پارسی بر جای نبُوَد.
-
۸. واژههای شترگاوپلنگ
فرجامِ سخن
این همه برایِ این نبُوَد که واژهسازی و واژهگزینی نشاید کردن که سخن بر سرِ این است که واژهی ساخته شده یا گزیده شده دستِ کم باید ساختی درست (از نگاهِ دستوری، ریشهشناختی، چِمشناختی، واجشناختی و …) داشته باشد. به دیگر سخن، پارسی را باید پاس داشتن، ولی پیش از آن، بایدش آموختن و جان و روانش را شناختن، چه اندر واژهسازی، بیش و پیش از هر چیز، باید «اندر» زبانِ پارسی اندیشید، نه «با» و «بر» پارسی. اگر با چشمانی درست و راستنگر درنگریم به روشنی اندریابیم آن واژههایی که نودساتیریان به درونِ مرزهای اندیشگیِ زبانِ پارسی اندر کردهاند زمینهای شدهاند برایِ ویرانیِ زبانِ پارسی به نامِ پاسداریِ از زبانِ پارسی!