بزرگمهر لقمان
-
پهرستِ گفتارها
- ۱. اوستانمایی
- ۲. ایرانینماهای فرنگی یا فرنگیسازیِ پارسی
- ۳. دژآگاهی از زبانهای آریایی (هندوایرانی)
- ۴. پشت یافتن از واژهنامههای ریشهشناختی
- ۵. واژهسازیِ بیرون از دستور
- ۶. نادیده گرفتنِ دستگاهِ آواییِ پارسی
- ۷. گویشنمایی
- ۸. واژههای شترگاوپلنگ
- فرجامِ سخن
- پیوست: سخنی دربارهی دبیره
-
۲. ایرانینماهای فرنگی یا فرنگیسازیِ پارسی
نودساتیریان در پیِ فرنگی کردنِ پارسیاند و واژههایی سازند ایرانینما، لیک فرنگی!
نمونهای از فرهنگِ ریشهشناختیِ اخترشناسی ـ اخترفیزیکِ محمد حیدری ملایری:
analysis
آنالس، آناکاوی
ânâlas, ânâkâvi
…From M.L. analysis, from Gk. analysis “a breaking up,” from analyein “unloose,” from ana- “up, throughout” + lysis “a loosening,” from lyein “to loosen, release, untie”. The L. cognate and counterpart of this Gk. word, i.e. luere has formed the words solve, dissolve, solution. The Skt. cognate lu, lunoti “to cut, sever, mow, pluck, tear asunder, destroy,” lava “cutting, plucking; what is cut; fragment, piece;” PIE *leu- “to loosen, divide, cut apart”. The Eng. lose, loose and Ger. los derive from this root.
Ânâlas, from ânâ-, → ana-, + las “loose” ([Mo’in], Gilaki, Tabari, Tâleši, Aftari). We do not know the Av./O.Pers. counterparts of these Gk. las, lysis, lyein, but we believe that las … probably derive from the above-mentioned PIE *leu- …
ânâ- (#)
… From Gk. ana- “up, on, upon, throughout, again,” cognate with Av. ana “on, over, along,” O.Pers. anâ “throughout,” O.E. on; PIE base *ano- “on, upon, above”.
Ânâ-, from ana, anâ, Av. and O.Pers. counterparts of Gk. ana-, as above.
دربارهی آنا. سازندهی فرهنگِ ریشهشناختیِ … گوید که «آنا» در بهرِ نخستِ «آنالس، آناکاوی» نشانگرِ ana یونانی و اوستایی (anā گاهانی) است. نیک، لیک، پیروِ کدام دستورِ زبان ana را ānā توان کردن؟! دُدیگر، آیا در اوستا و پارسه (پارسیِ باستان) و سنسکریت ana را بهرِ نخستِ یک واژه کردهاند؟ یک نمونه بیاورید.
دربارهی لَس. سازندهی فرهنگِ ریشهشناختیِ … لَس را در فرهنگِ فارسیِ معین و گویشهایی چند یافته است. ببینیم معین دربارهی این واژه چه گوید:
لس las (ص.) ۱. مبتلی به فالج، مفلوج، فالجزده. ۲. شل، سست.
بینیم که لَس به چمِ شل است، شلی که ازش سستی و ناتوانی زاید. اینکه چگونه توان لَس را همتای lysis گرفت، نشانگرِ کوششِ سازندهی فرهنگِ ریشهشناختیِ … در راستای ساختِ واژههای ایرانینمای فرنگی است، تا پارسی نه استوار بر بنِ خویش که گردانشی از زبانهای فرنگی باشد.
نیز، چگونه لَس از ریشهی هندواروپایی -leu* تواند بود؟!
به هر روی، درنگریم که پارسی به همتاییِ analysis چه دارد.
نخست، ἀνάλυσις) analysis) یونانی را بگشاییم: ἀνά (اوستایی ana که به پارسیگ ped گزارندش) + λύω ’بازکردن‘. پس، ἀνάλυσις ’بازکردنِ گره، گزاردنِ فرَشن(حلِ مسأله)، …‘ است.
بینیم که به پارسی یک واژهی همتاش «گشایش» است. ناصرخسرو نِبیگی(کتابی) دارد به نامِ «گشایش و رهایش» که درست همتای ἀνάλυσις/ analysis است. analytic ’گشایشی‘ (به پارسیگ: گشایشیگ) را هم توان گزاردن، واژهای زنده و باریشه.
چنین، پلاتون و ارستو به واژهای که نشانگرِ گشودنِ گره بود چمی نو دادند که بی پیوند با چمِ کهنهی خود نبود.
بیفزاییم، در پارسیگ به همتاییِ «تجزیه» و «ترکیب» (σύνθεσις) واژههای visānišn و pesāzišn را داشتند. چنین، پارسیِ تجزیه «گسانش» شود که بیشتر به چمِ گسستن، جدا کردن، … است، درست در برابرِ پیوند زدن. یک نمونه:
peyvannišn ī ō frašegird
visānišn ī az frašegird
پس، در این زمینه، پارسی واژههایی چونان گسانش و گدازش و گزارش و گشایش و … دارد که هر یک را به جایی درست سزد آوردن. و برایِ analysis بهتر از همه آن است که ناصرخسرو آورده: «گشایش».
این همه برای این بُوَد که واژههایی چونان آنالس ایرانینمای فرنگیاند. این واژهها پارسی نیاند که «پارسیمان»اند، اَی(یعنی) شبهپارسی. بینیم که خود نیز پذیرند، چه این سالها گفتِ خویش را «گفتمان» خوانند، ای «شبه قول» (گفت به همتاییِ قال و قول، مان به همتاییِ شبه و شبیه)! واژههایی چون گفتمان و چیدمان و دیدمان و به تازگی راژمان و آروزمان و … چونان خوره به جانِ پارسی افتادهاند و جان و روانش را از درون میجوند.
به سخنِ خویش بازآییم. پشتِ پارسی باید پارسیگ و پارسه و اوستایی و دیگر زبانهای ایرانی باشد، لیک باید اندر این زبانها و فرهنگِ ایران اندیشید تا بتوان بر پایهی آنها واژهسازی کرد نه آن که پارسی را به گردانشی از زبانهای فرنگی فروکاست، آنهم با رنگِ پارسیگ و اوستایی که ویرانگریاش سدچندان بُوَد.
***
در بخشِ پسین به دژآگاهی نودساتیریان از زبانهای آریایی (هندوایرانی) خواهیم پرداخت.