اسدیِ توسی، لغتِ فُرس، پیرایشِ عباسِ اقبال، با سرمایهی عبدالرحیمِ خلخالی، چاپخانهی مجلس، ۱۳۱۹.
بزرگمهر لقمان: «لغتِ فُرس» گردآوریِ اسدیِ توسی از چامهسرایان(شعرا) و واژهدانان و خوشنویسانِ سدهی پنجمِ اسلامی است. فرجامآهنگِ اسدی آن بود که چامهسرایانِ اَرانی و آذربایجانی را که به پارسی و پهلویِ آذری (زبانی که پیش از ترکی زبانِ آذربایجانیان بود) میسرودند با واژههای پارسیِ گویشِ خراسان نیز آشنا کند و گویا این فرهنگ به خواهشِ یکی از همین چامهسرایانِ آذربایجانی، اردشیر پورِ دیلمسپارِ نجمی، گردآوری شده است.
این واژهنامه، جدای از آن که به واژهها پرداخته، برخی چامههای چامهسرایانی کهن را که امروزه جز نام آگاهیای دیگر ازشان نداریم، یا پارههایی از سرودهایی چون «کلیله و دمنه» و «سندبادنامه»ی رودکی و «وامق و عذرا»ی عنصری را که از میان رفتهاند، از گزندِ زمانه نگه داشته است.
دستنبشتِ پایهی پیرایشِ عباسِ اقبال نبشتهای است که ماهروزِ(تاریخِ) آن به سالِ ۱۳۰۳ مَهی(قمری) بازگردد، لیک این دستنبشت از رویِ نبشتهای کهنتر رونویسی شده که به سالِ ۷۲۱ در آبرودانسر، از بخشهای سهندِ آذربایجان، نوشته شده است. افزون بر این دستنبشت، اقبال از سه دستنبشتِ دیگر نیز در پیرایشِ این فرهنگ سود جسته است. این فرهنگ پیوستی نیز دارد که دربردارندهی واژههایی است که پس از اسدی به آن افزوده شدهاند.
در ایران جدا از اقبال، محمدِ دبیرسیاقی در سالِ ۱۳۳۶ از رویِ دستنبشتِ ماهروزِ ۷۳۳، که در واتیکان است و بنخانِ(مأخذِ) چاپِ پاول هرن (۱۸۹۷ ترسایی) بوده، و نیز فتحالله مجتبایی و علیاشرفِ صادقی در سالِ ۱۳۶۵ برپایهی دستنبشتِ دانشگاهِ پنجاب (لاهور) و برابری با ۱۱ دستنبشتِ دیگر، دو ویرایشِ دیگر از این کهنترین واژهنامهی زبانِ پارسیِ دری که، واژگونهی واژهنامههای ابوحَفصِ سُغدی و رودکی و بسیارانی دیگر که از میان رفتهاند، از دستبردِ روزگار نگه داشته شده و به امروز رسیده است، چاپ کردهاند. گفتنی است در پایانِ ویرایشِ مجتبایی و صادقی واژههای آذری نیز آورده شدهاند که این خود گواهی دیگر از آن است که ترکی در آذربایجانِ آن زمان گویشوری نداشته است.
لغتِ فُرس اسدیِ توسی پیرایشِ اقبال را از «این جای» توان بارگرفتن.